درباره کتاب
ویدا سعدی، نویسندهی جوانی است که دنبال موضوعی ناب برای رمان بعدی خود میگردد. با عکاس جوانی به نام بهمن شاهد برخورد میکند که برای پروژهی عکاسی مستند خود، کیف زنهای شاغل را برمیدارد، از محتویات آنها عکاسی میکند و سپس کیف را پس میدهد. موقع برداشتن کیفِ ویدا، مچ او گرفته میشود. اما ویدا به جای اینکه او را به پلیس تحویل دهد، در پروژهی عکاسی با بهمن همراه میشود تا برای کتاب بعدیاش موضوع جذابی پیدا کند. در یکی از کیفهای پروژهی عکاسی، ویدا و بهمن با کتاب کهنهای روبهرو میشوند که روی آن اشکال هندسی و طرحهای عجیب و غریبی نقش بسته. با دیدن کتاب باستانی، ماجراجویی ویدا گُل میکند و میخواهد سر از کار کتاب در بیاورد... و این کنجکاوی، آنها را ناخواسته وارد دروازهی مهرزان میکند، باغوحشی عجیب از موجودات اساطیری!